امن یجیب المضطر ...
- دوشنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۳، ۰۱:۲۶ ب.ظ
- ۲۲ نظر
**این خاطره رو در مجله امتداد خوندم گفتم بذارم بخونید خیلی باصفاست**
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ ن :
من که همیشه مدیون و شرمسار این تصویر خصوصا این نگاهـــــــــــم.
به بهانه دهه کرامت و سالروز میلاد حضرت ثامن الحجج (ع)
مولای من! تو را امام غریب می نامند، می دانم بد میزبانی بودند و در مهمان نوازی وفا نکردند. مولای من! بعد از گذشت روزگار، حال تو میزبان ما هستی؛ تو میزبان گریهها و نیازها؛ غمها و دلتنگی های ما هستی. مولای من! می خواهم از زائرانی بگویم که جاده به جاده و شهر به شهر گذشته اند تا نفسی مهمان شوند و از می عشق تو بنوشند. مولای من! می خواهم از سنگ فرش آستان مقدّست بگویم که سجده گاه قدوم مهمانانت شده است؛ از کبوتران عاشقی که گرداگرد حرم پاک تو می چرخند و تو را طواف می کنند؛ از نسیم بگویم که بیرق گنبدت را بوسه باران می کند و عطر دلربای تو و اشک تمنای زائرانت را به اوج افلاک می برد. مولای من! می خواهم از آسمان بگویم که هر روز نه، هر ساعت نه، هر لحظه و ثانیه از تو جان می گیرد و در پیشگاه شکوه تو جان می دهد. ای آفتاب مهربانی! می خواهم از خورشید بگویم که هر طلوع با انوار خود به پنجره فولاد تو چنگ می زند و از ضریح تو نور می گیرد. ای حجت خدا ! خوش به حال جاده که از قدوم زائرانت بغض تنهایی خود را می شکند و خاک پایشان را به سینه زخمآلود خود می زند که عمری است از طواف تو جا مانده است. این شعرو تقدیم میکنم به همه ی عاشقان امام رضا که دوست دارن تو حرم آقا علی ابن موسی الرضا باشن: قد هزار تا آسمون کبوتراتو دوس دارم، وقتی میام امام رضا سوقاتی گندم میارم/ وقتی میام به مشهدت داغ دلم تازه میشه، دلم میره کرببلا غصه بی اندازه میشه/ تنگ میشه تا دلم برات عکس حرم رو می گیرم، تو خیالم میام پیشت کنار گنبد می شینم/ دنیا بدون مشهدت از خونمون کوچک تره، وا نمیشه دلم آقا با صد هزارتا پنجره/ بس که به مشهد اومدم جاده ها باهام رفیق شدن، چرا نمی رسم به تو ثانیه ها دقیق شدن/ دلم برای صحن تو نگاه بکن پر می زنه، این دفعه که من اومدم نگو که وقت رفتنه/ امید دارم که من بیام دوباره پاکم بکنی، تو صحن اسماعیل طلا یه گوشه خاکم بکنی... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پ ن: با اینکه هنوز یک ماه هم از زیارت ولی نعمتم نمی گذره منتها دلم نظاره ایوون طلا رو طلب می کنه. آقاجون بطلب که خیلی دیره
تو که غریبی را احساس کردهای! حال غریبهها به آستان کرم تو چشم دوختهاند و به دستان پر مهرت توسل کردهاند.
خوش به حال رواقها، درها و دیوارهایی که از نفس مهمانانت پِر می گیرند و به ضریح پاک تو می رسند. خوش به حال مناره ها وکاشی ها!
در سینه شراره های غم میریزیم
خون، پای ورودی حرم میریزیم
گر پا بگذارید به صحن زینب
والله زمانه را بهم میریزیم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ما جلوه ای از یک غضب عباسیم
بر حرمت ناموس خدا حساسیم
دیروز اولین سالگرد شهید حاج اسماعیل حیدری بود مردی که در دفاع از حریم اهل بیت (ع) و خصوصا حضرت زینب کبری (س) مردانه ایستادگی کرد و رزقشم شهادت شد. دوست دارم هر چی به ذهنتون در خصوص این مـــــــــــــــــرد می رسد بنویسید. یادتون نره حتما بنویسید اولین جمله ای که به ذهنتون می رسه.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ ن:
شاید در این 8 سال با انگلیس و استعمارگران بزرگ غربی ارتباطی نداشتیم منتها اقتدار ما در عرصه سیاسی حفظ شده بود. خواهشا هم دوستان افاضه نفرمایند که گوشه گیر و منزوی بودیم چون یــــــــــک دونه اجلاس نم و حضور 120 کشور در تهران خط بطلانی بر این مدعاست. منتها من نه طرفدار احمدی نژادم نه طرفدار روحانی بلکه:
نه سازش نه تسلیم ** یار جلیلی هستیم
امروز حسن روحانی در همایش رؤسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور سخنرانی میکرد یکبار دیگر در خصوص منتقدان سخن گفت. آنطور که ایسنا منتشر کرده است وی گفت: یک عده به ظاهر شعار میدهند ولی بزدل سیاسی هستند و تا حرف مذاکره پیش میآید میگویند ما میلرزیم. به جهنم؛ بروید یک جای گرم برای خود پیدا کنید. خداوند شما را ترسو و لرزان آفریده است.
یه وقتایی، یه جاهایی که خودمون هستیم و خودمون، خدا وکیلی منطقی بیاندیشیم و ببینم آخر خط ما کجاست و چقد باید در این جاده تنگ و تاریک و نامشخص انحطاط فرهنگی حرکت کنیم. زمانی که مولا و رهبرمون از تمامی لفظ های وجود حمله فرهنگی استفاده می کنند همچنان ما و خصوصـــــــا مسئولین ما آرام نشسته ایم و به ماجرا مشاهده می کنیم، و زیر لب زمزمه می کنیم:
همه چی آرومه *** ما چقد خوشبختیم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ ن:
این عکس هارو تو سایت ها دیدم و گفتم مقایسشون خالی از لطف نیست. نمونه کارت های دعوت به عروسی زمان دفاع مقدس و زمان حاضر ( البته این بهترین و پوشیده ترین نوعشه، بدتراش هم بود .... )
بنا نداشتم اینطور بنویسم منتها نمی دونم چطور شد ...
غصه نخور کبوتر ، دوباره پر می گیری
ایشالا از فاطمه ، اذن سفر می گیری
پر می زنی با گریه ، برای این گداها
از حرم خاکیه ، زهرا خبر می گیری
غصه نخور کبوتر ، تمومی داره دوری
هر طوری باشه باید ، بریم بقیع یه جوری
بریم با بال خاکی ، زائر مجتبا شیم
آخه حسن غریبه ، آخه تا کی صبوری؟
زخم دل مجتبی ، توی کوچه نمک خورد
نگو نگو که مادر ، بین کوچه کتک خورد
میون درب و دیوار ، گذاشتنش نامردا
یه بار شیشه داشتش ، سالم نموند ترک خورد
غم دلمو شکسته ، خون روی در نشسته
سینه ی یک پرستو ، با میخ در شکسته
اشکای دونه دونش ، میریزه روی گونش
میگه علی علی علی جان ، با نفسای خسته
حرف پایانیم با غریب مدینه حسن بن علی (ع) : آخر یه روز شیعه برات حرم می سازه/ حرم برای تو شه کرم می سازه/ آخر برات یه گنبده طلا می سازیم/ شبیه گنبد امام رضا می سازیم/ سقاخونه به پا کنیم با شور و احساس/ روی قبر ام البنین مادر عباس ...
همین نیم ساعت پیش یهــــــــــــو هماهنگ شد برم مشهد مقدس و قراره تا نیم ساعت دیگه هم حرکت کنم. نمی دونم شب قدر بر من چه گذشت که به این زودی مشهد نصیبم شد. ولی خدایی این روزا زیارت ولی نعتمون یه مزه دیگه داره. جای همه دوستان رو خالی می کنم و به یادتون خواهم بود. هر نیتی دارید پیش خودتون به یاد داشته باشید چون به یاد همتون زیارت خواهم کرد.
همه عاشقی من یک نفسه ***** یه امام رضا دارم واسم بسه