ولایت در اسلام ناشی از ارزش هاست

و لا تحســبن الذین قتلــوا فی سبیل الله امـواتا بل احــیا عند ربهم یرزقــون

ولایت در اسلام ناشی از ارزش هاست

و لا تحســبن الذین قتلــوا فی سبیل الله امـواتا بل احــیا عند ربهم یرزقــون

ولایت در اسلام ناشی از ارزش هاست

سید هادی حسینی

پیوندها

منطقی و پایدار در مناظرات صدا و سیما

دکتر سعید جلیلی به واقع یکی از معدود نامزد های انتخابات ریاست جمهوری بود که در مناظرات سه گانه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران کمترین میزان تخلف و بد اخلاقی را داشته است و همگان چه حامی و چه غیر آن بر این نکته صحه می گذارند که با برنامه و اعلام دیدگاه های خود که مبتنی بر گفتمان انقلاب اسلامی ایران است سعی کرده اهداف و برنامه های خود را به ملت ایران معرفی نماید. و به این تذکر حضرت آقا هم جنبه عمل بپوشاند که بر نامزد های دیگر یورش نبرده و خلاف واقع نگوید.

سعید جلیلی حقیقتا پیروز مناظرات و خصوصا مناظره فرهنگی و سیاسی بوده است و در مناظره فرهنگی، فرهنگ ناب اسلام و انقلاب را معرفی کردند و از ظرفیت های هنری و فرهنگی انقلاب اسلامی جهت اجرای برنامه های خود بهره وافر برده است. و مثل گذشته نباید های انتخاباتی یک نامزد را به خوبی باور دارد و صرفا در چارچوب قانون رفتار می نماید.

من فکر می کنم دیدگاه های سیاسی دکتر جلیلی جدای از طرفداری در انتخابات برگرفته از دیدگاه های مردم است و مردم ما تعامل با اروپا و دیگر نقاط جهان را با ایستادگی و بالاگرفتن سر می خواهند و نه اینکه در مقابل مشکلات و تحریم های اقتصادی دست گدایی و نیازمندی به سمت دیگر کشورها دراز کنیم و لازم است با عزتمدار و اقتدار و حفظ استقلال کشور در مقابل زیاده خواهی های کشور های متخاصم ایستادگی کرد.

یاعلی

روستایی که جلیلی در آن حرفی از خود نداشت

سعید جلیلی با حضور در روستای احمدآباد منطقه درچه اصفهان گفت: حرف من همان است که روی سنگ مزار شهید براتی است . وی بخشی از وصیت نامه شهید براتی از شهیدان این روستا را که به روی سنگ قبر آن شهید نوشته شده بود خواند و گفت: آن شهید نوشته است از راه ولی فقیه که راه اسلام است جدا نشوید زیرا این پشتوانه حکومت ماست.

جلیلی گفت:  اگر شهدا همه ظرفیت خود را در راه اسلام که همان راه ولایت فقیه است گذاشتند و به پیروزی رسیدند امروز نیز جوانان و میراث داران شهدا با قراردادن ظرفیت های خود در کنار ولی فقیه پیشرفت های بزرگترین نصیب کشور می کنند.
اهالی روستای احمد آباد درچه اصفهان در تأیید این سخنان شعار  قوت قلب رهبری جلیلی جلیلی سر دادند

نامزد انتخابات رریاست جمهوری افزود اینکه بیش از شصت نفر از این روستا در دوران دفاع مقدس به درجه شهادت رسیده اند الگویی برای مقاومت است.وی افزود: ایستادگی ما در برابر قدرت های جهانی با اتکا به قدرت نظامی نیست زیرا آنان سلاح های پیشرفته تری از ما دارند؛ پشتوانه این ایستادگی روستای احمد آباد و ظرفیتی است که اهالی آن دارند.وی گفت: باید بدانیم اگر وظیفه دفاع از حقوق ملت را داریم به پشتوانه این قدرت شکست ناپذیر محقق می شود.وی مقاومت را رمز پیروزی دانست و گفت: اگر امروز در مذاکرات ۵+۱ موفقیتی رخ می دهد به خاطر گفتمان انقلاب و محور بودن شهدا و آرمان های آنان است.


به این عکسها خیره شو خیره شو
به این روزهای پر از خاطره
نخواه گرمیه خواب چشم کسی
بذاره که بیداری یادت بره
یه باری از امروز رو دوشته
که واسش یه عمره زمین میخوری
همه منتظر تا ببینن کجا
تو از جاده ی عشق دل میبری..
ولی ایستادن فقط کارماست
ما که قصمون قصه خواب نیست
بیا دل به دریا بزن شک نکن
سرانجام این رود مرداب نیست



حامد زمانی خواننده این ترانه با استقبال از استفاده هواداران کاندیداها از کارهایش گفته:

عمده سرودهای من محتوای انقلابی و حمایت از گفتمان انقلاب را دارد لذا هر یک از کاندیدها که فکر می کنند محتوای سرودهای من می تواند به تبلیغ آنها کمک کند از آنها استفاده کرده اند و این به معنای اجرای سرود اختصاصی برای کاندیداها نیست.

وی تاکید کرد: هدف اصلی من در حال حاضر کمک به فضای پر شور شدن انتخابات و تحقق حماسه سیاسی مورد نظر رهبر معظم انقلاب می باشد.

کد آهنگ پیشواز برای موبایل:

خطوط ایرانسل: کد ۳۳۱۴۶۱۹  به شماره ۷۵۷۵ پیامک کنید

همراه اول: کد ۳۱۱۱۶ به شماره ۸۹۸۹ پیامک کنید

لینک دانلود این موسیقی

به استادش گفت «این صفر شما برای من، از صد هم باارزش‌تر است»

به گزارش ستاد حیات طیبه، آیت‌الله علم‌الهدی در سال تحصیلی ۸۲-۸۳  که معاون آموزشی دانشگاه امام صادق‌علیه‌السلام بوده اند، این خاطره را در جلسه‌ی نقد معاونت آموزشی دانشگاه، بیان فرمودند:

ما یک دانشجو در این‌جا [دانشگاه امام صادق‌علیه‌السلام] داشتیم که در حال حاضر جزو نیروهای ارزشی نظام است به نام دکتر سعید جلیلی، ایشان در یکی از کلاس ها سر یک مساله‌ای با استاد همان کلاس درگیرشدند، و استاد با کمال بی‌رحمی به او صفر داد. ما هم با همه‌ی قوا بسیج شدیم تا مشکلش را حل کنیم، اما متأسفانه نتوانستیم. ایشان رسما به استادش گفت که «این صفر شما برای من از یک[نمره] صد هم با ارزش‌تر است. چون من در راه اسلام این صفر را گرفتم و آن‌قدری که من در این صفر گرفتن از شما، ادعای برتری و فضیلت می‌کنم در از دست‌دادن پای قطع‌شده‌ام در جبهه احساس فضیلت نمی‌ کنم.» اصلا این استاد خُرد شد. وضعیت به گونه‌ای شد که تا مدت‌ها دیگر نمی‌توانستند با دانشجو برخورد این‌گونه بکنند. البته ما هر کار کردیم نتوانستیم مشکلش را حل کنیم، چون از نظر قانونی نمی‌شد کاری کرد.

مصاحبه نمی کنم تا پارتی بازی نشود

سعید جلیلی را از زمستان ۷۸ می‌شناسم؛ زمانی که کاندیدای انتخابات مجلس ششم در مشهد شد.

در یکی از جلسات سخنرانی و پرسش و پاسخش یکی از بچه‌حزب‌اللهی‌ها ازش پرسید: «آقای جلیلی! شما جبهه رفته‌اید؟». هنوز خیلی‌ها متوجه مصنوعی بودن پای سعید جلیلی نشده بودند.

اینطور وقتها من باشم، پای مصنوعی‌ام را روی میز می‌گذارم و می‌گویم: ریا نشه، بله! سعید جلیلی اما گفت: یک کمی بودم!

این طرز جواب دادن سعید جلیلی، سؤال‌کننده را به شک انداخت که شاید دکتر جلیلی جبهه نرفته؛ یا فقط سری به جبهه زده بوده. پرسید: چقدر؟ آقای جلیلی دوباره گفت: «کمی». حالا شک جوان باز هم بیشتر شد و گفت: «آقای جلیلی شفاف باشید؛ چقدر جبهه بوده‌اید؟» و هرچه او اصرار کرد، آقای جلیلی با لبخند، بالاخره جواب جوان را درست نداد؛ چه برسد به اینکه بگوید جانباز است و پای راستش مصنوعی است.

***

آن روزها خبرنگار بودم. سردبیر، من را به همایشی فرستاده بود که قرار بود سعید جلیلی از سخنرانانش باشد. گفته بود فقط بروم و با سعید جلیلی مصاحبه کنم و برگردم.

سخنرانی سعید جلیلی که تمام شد، خبرنگارها ریختند دورش که سؤال بپرسند؛ ولی دکتر جلیلی گفت: امروز مصاحبه نمی‌کنم.

خبرنگارها سابقۀ اینطور چیزها را زیاد دارند. ولی گاهی در بین خبرنگارها کسی که اصرار بیشتری به مصاحبه دارد، دنبال مقام مسئول می‌رود تا در یک جای خلوت و به‌دور از چشم بقیۀ خبرنگارها مصاحبه‌اش را انجام دهد. معمولاً هم مسئولین اینطور وقتها خبرنگار را دست خالی برنمی‌گردانند. من هم طبق همین سنت، دنبال دکتر جلیلی رفتم تا جایی که خبرنگار دیگری نیست، مصاحبه‌ام را انجام دهم. اگر مصاحبه نمی‌کردم، رفتنم به آن همایش، کلاً بی‌خاصیت بود.

پشت سر دکتر جلیلی رفتم تا جایی که خلوت‌تر بود. سلام کردم؛ برگشت و خیلی گرم احوالپرسی کرد از خودم و خانواده. بعد از احوالپرسی گفتم: «آقای دکتر! من امروز فقط برای پرسیدن یک سؤال از شما به این همایش فرستاده شده بودم. لطفا دست خالی برم نگردانید.» با لبخند و خنده‌ای که معمولاً جلوی دوربینها کمتر از او دیده می‌شود(!)، جواب داد: نه؛ الان بقیۀ خبرنگارها را رد کردم و اگر جواب شما را بدهم، پارتی‌بازی می‌شود!

با شناخت و سابقه‌ای که ازش داشتم، می‌دانستم که وقتی می‌گوید «نه»، یعنی نه! با این حال، دوباره توضیح دادم که آقای دکتر، اگر با من مصاحبه نکنید، امروزِ من کلاً به فنا رفته! اما مصاحبه نکرد تا شائبۀ پارتی‌بازی پیش نیاید!

***

به گمانم اواخر سال ۸۴ یا اوایل سال ۸۵ بود. چند ماهی از سمت جدید دکتر جلیلی گذشته بود که معاون اروپا-آمریکای وزیر خارجه شده بود. هنوز چهره‌اش رسانه‌ای نبود و کسی هم نمی‌شناختش.

جمعه‌ای در مشهد، با خانمم رفته بودیم نماز جمعه. از نماز جمعه که برمی‌گشتیم، هنوز در محدودۀ حرم بودیم که سعید جلیلی را تنها دیدم. به خانمم نشانش دادم و گفتم: کسی باور می‌کند این آقا، مهمترین معاون وزیر خارجه است؟!

سلام و علیکی کردیم با دکتر و رد شدیم. از باب‌الجواد بیرون رفتیم. به گمانم موتور داشتم. تا رفتیم موتور را برداریم و برویم، کمی طول کشید. سوار موتور که شدیم، دویست-سیصد متر جلوتر آقای جلیلی را دیدم که بدون وسیله دارد کنار خیابان پیاده می‌رود و ظاهرا دنبال وسیله‌ای می‌گردد تا سوار شود. سعید جلیلی خودش مشهدی است و می‌داند که اینطور وقتها بیرون حرم امام رضا فقط تاکسی دربست پیدا می‌شود؛ و گرنه بسختی می‌شود تاکسی پیدا کرد. حالا آقای معاون وزیر، نه‌تنها ماشین و راننده نداشت، به‌نظرم داشت دنبال موتور کرایه‌ای می‌گشت تا بگیرد و سوار شود! تا نزدیکی‌های چهارراه خسروی که به‌خاطر ازدحام جمعیت، سرعت من هم کم بود، برمی‌گشتم و می‌دیدم که هنوز وسیله‌ای گیرش نیامده.

یادش بخیر معاونین وزیر که نه؛ مدیرکلهای زمان بعضی‌ها!!

ماجرای پنچرشدن پراید آقا سعید

به گزارش سایت حیات طیبه خاطره‌هایی از یکی از نزدیکان سعید جلیلی از وی را منتشر کرده‌ است.

چندی از این خاطره‌ها به این شرح است:

در حال رانندگی با خودروی پراید شخصی‌اش بود که متوجه شد خودرویی با سرنشینانی به ظاهر ​زننده​​ در کنارش حرکت می‌کند​.​ یکی از سرنشینان خودرو​ ​از وی خواسته بود که کنار خیابان توقف کن. ​اول فکر کرده بود​ قصد تعرض دارند و توجه نکرده بود. ​اما اصرار​ که کرده بودند​​، مجبور​ ​​شده بود توقف ​​​کند.

جوا​نی با تیپ امروزی بلافاصله ​سمتش​ آمد و پرسید:« تو جلیلی هستی؟ مسئول پرونده هسته‌ای؟ دمت گرم خوب حال غربی‌ها ر​و گرفتی! انرژی هسته‌ای مال ما مردمه. از هسته‌ی کوتاه نیای‌ها ما. همه پشت سرتیم!»

​***

​مثل همیشه با پراید​ش بدون محافظ​ بیرون بود. راننده را هم به خاطر پایان وقت اداری مرخص​ کرده بود. در حال رفتن به خانه بود. بحبوحه فتنه 1388 آخر شب،​ دیروقت​! ​ماشینش پنچر شده بود، زاپاس هم ​نداشت. از یک خودرو عبوری درخواست کمک ​کرده بود. راننده خودرو​ ​بلافاصله ​او را شناخته بود و سوال کرده بود چرا با توجه به اوضاع امنیتی همراه و محافظ و راننده ​نداری! با خنده ​جواب داده بود: کسی کار به کار ما ندارد!

​***

زمانی که مسئول بازرسی وزارت امور خارجه بود، بی هیچ تعارف و رودربایستی به تخلفات ماموران ​نظام در خارج از کشور اعم از سفیر و دیپلمات‌های دیگر رسیدگی می‌کرد.  قاطعیت و به خطر افتادن منافع برخی افراد، ​باعث شده بود، ​با اعمال نفوذ و فشار این افراد، بارها تلاش شو​د از مسئولیت کنار گذاشته شود. کار به ​جایی رسید که حتی از سوی وزیر خارجه وقت ​بهش پیشنهاد شده بود هر ماموریتی در هر کشوری می‌خواهد انتخاب کند تا ترتیب اعزام وی داده شود اما قبول نکرد و به کار خود​ش​ ادامه داد.

***

​​کهریزک را که فهمید، کارد می‌زدی خونش در نمی‌آمد. چنان برخوردهای تندی در پیگیری ماجرا از مسئولان مربوطه​کرد که در موضوعات غیر ​از ​آن هیچ‌گاه ​نکرده بود. می‌گفت این موضوع قلب آقا را به درد آورده است. سرانجام هم ​آقا ازش خواسته بودند مسئول بررسی موضوع و رسیدگی به این پرونده و گزارش مستقیم به​ ایشان باشد​. بی‌تعارف و با قاطعیت طی چند ماه موضوع را مورد پیگیری و بررسی همه جانبه و ویژه قرار داد و گزارش​ آن​خدمت ​آقا ارسال ​شد و…

***

​بعد سه دهه رفاقت نزدیک با او​ هیچ‌گاه حرف‌های متناقض و مصلحت طلبانه از​ش​ نشنیدم. از زمانی که در هسته اصلی تشکیل بسیج دانشجویی دانشگاه‌ها در سال 1367 قرار داشت و ​با دو نفر دیگر از دانشگاه‌های تهران و علم و صنعت ​ایده بسیج دانشجو و طلبه امام ​را دنبال می‌کرد تا امروز یک حرف را زده و یک اصل را مورد تاکید قرار داده است و آن اینکه باید روحیه کار و تلاش بی‌شائبه ارزش مدارانه و ایثارگرانه و بی‌ادعا در همه جامعه ترویج شود تا کشور پیشرفت کند. ​​این همان روحیه‌ای ​است که در زمان دفاع مقدس در بسیج متجلی شده بود و باید در همه دوران‌ها و در همه عرصه‌ها ادامه یابد و تقویت شود.

​***

​در پاسخ به ضعف‌ها و انتقادها از ارکان، موسسات و اشخاص نظام ​همیشه یک تکه کلام دارد: بجای انتقاد کار خودت را درست انجام بده!‌ اگر هر کسی در کشور در هر جایی که هست و هر کاری که انجام می‌دهد کارش را درست و با وجدان کاری انجام بدهد، مملکت گلستان می‌شود.

​**​*

در مسئولیت دبیری شورای عالی امنیت ملی به ​خاطر جایگاه دبیر شورا و اشرافی که بر همه دستگاه‌های اجرایی در سطح عالی دارد​، امکانات بسیار گسترده‌ای برای سفارش کردن و رانت بازی د​ستش بوده، اما هیچ کس و هیچ فردی ازش سابقه​​ رفیق‌بازی و فامل‌بازی ندیده است. انتخاب‌هایشان همگی بر مبنای شایسته سالاری و توانمندی افراد بود. خیلی از دوستان قدیمی‌​اش از وی گله‌مند و ناراحت هستند که چرا برای آنها به اقتضای موقعیت شغلی امکان خاصی را فراهم نکرده است.

​***

بارها ​شده که هنگامی که در خودرو در حال طی مسیر هستند و متوجه می‌شوند فردی با اصرار در خیابان یا جاده می‌خواهد نکته‌ای به ایشان بگوید و با ایشان کاری دارد سریعا​ً متوقف ​شده و به کار یا درخواست یا نکته آن فرد رسیدگی ​کرده است.

​***

بهمن ماه 1365 در منطقه دوعیجی شلمچه در عملیات کربلای 5 زخمی شد که منجر به قطع پای راستش از زیر زانو شد. اما این حادثه مانع عزیمتش در دفعات بعد به جبهه‌ها نشد و بعد از قطع پا هم دو بار دیگر به جبهه رفت و به ​ویژه در ​زمان رکود جبهه در ​سال 1367 با پای مصنوعی در روزهای آخر جنگ در جبهه بود.

​***

در محیط کاری خود چه زمانی که در وزارت امور خارجه بود و چه در شورای عالی امنیت ملی هیچ‌گاه تواضع و رفتار عادی مانند سایر کارمندان را فدای جایگاه مدیریتی خود نکرد. همیشه در صف‌های میانی نماز جماعت و هر جا جای خالی بوده می‌ایستد و هیچگاه خارج از صف ناهار غذا دریافت نکرده است. اصرار دارد افرادی که با وی سر میز غذا در سالن غذاخوری می‌نشینند متنوع باشند. بسیاری اوقات در کنار کارگران و کارکنان اداری غذای خود را میل می‌کرد.

​***

جلسات شورای عالی امنیت ملی  معمولا سنگین، طولانی و خسته کننده است و معمولا بیش از 4 ساعت بطول می‌انجامد. پذیرایی این جلسات به ​دور از تجمل و اسراف محدود به چای، آب، بیسکویت در جلسات عادی و گاهی اوقات گل گاو زبان در جلسات طولانی می شود. هیچ‌گاه دکتر جلیلی در شورا اجازه نداده است حتی با میوه فصل در جلسات کاری پذیرایی صورت گیرد.

​***
قانون می‌گوید به خاطر ​رتبه اداری و مسوولیت دبیر شورا می‌تواند در سفرهای خارجی در هتل‌های گران قیمت اقامت کند و مبلغ ارزی قابل توجهی نیز به عنوان حق ماموریت روزانه بگیرد. اما هر وقت سفر خارجی رفته هیچ موقع در هتل اقامت نکرده است​.​ ​اگر مکان اقامتی اختصاصی سفارت‌های جمهوری اسلامی ​بوده این مکان‌ها رفته‌است. مبلغ ارزی قابل توجهی نیز به عنوان حق ماموریت روزانه به ایشان تعلق می‌گیرد ولی هیچ‌گاه حاضر نشده این مبالغ را دریافت کند و به همراهانش نیز این مبالغ را پرداخت نکرده است.

دکتر سعید جلیلی

بسم الله الرحمن الرحیم

مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا ۞ 
سوره احزاب ؛ آبه ۲۳ 
از مومنان مردانی هستند که به پیمانی که با خدا بسته بودند وفا کردند
بعضی بر سر پیمان خویش جان باختند و بعضی چشم به راهند و هیچ پیمان خود دگرگون نکرده‏اند.


به امید پیروزی دیده بان دیروز و دیپلمات انقلابی امروز دکتر سعید جلیلی


مردمی بودن خصیصه حتمی رئیس جمهور آینده

با مردم بودن و درد مردم را فهمیدن یکی از مشکلاتی است که اکثر سیاسیون و رجال سیاسی از درک و فهم آن عاجز هستند چون این قدر بحث های حفاظتی از آنان سنگین است و رعایت می شود که فرد هیچ کونه رابطه ای با کوچه و محله ای که در آن زندگی می کند را ندارد به همین سبب فقط شعار هایی را که مشاوران این عزیزان آماده می کنند و به تبلتشان می فرستند و در جلسه مناظره اعلام می کنند اما حاج سعید جلیلی فردی است که با مردم زندگی می کند و احیانا از شرکت سایپا هم بخاطر محصولات بی کیفیتش گله مند است چون خودروی او پراید 132 است و این فرد با سابقه مدیریتی و ولایتمداری می تواند جمهوری اسلامی ایران عزتمندانه و شرافتمندانه به سر منزل مقصود برساند.


دل بسته یاران خراسانی خویشم

ساده زیست ولایتمدار

بنا بر فرموده امام خامنه ای یکی از اصلی ترین خصایص مسئولین نظام جمهوری اسلامی باید ساده زیستی باشد. دکتر سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی فردی است که ساده زیستی او بر کسی پوشیده نیست و نکته جالب توجه علاوه بر ساده زیستی ولایتمدار نیز می باشد یعنی اینکه ساده زیست باشد و بعد از آن با امام زمان (عج) ارتباط برقرار کند نمی باشد و همیشه در گوش به فرمان و جان فدایی آقا سید علی حامنه ای خواهد بود.